سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://115simoorgh.ParsiBlog.com
مجله دانستنیهای فوریتهای پزشکی سیمرغ 
قالب وبلاگ
لینک دوستان
سایت های استان مازندران
لینک مجلات مفید

خاطره دیدن مرگ با چشمان تکنسین

(مجموعه خاطرات تکنسین فوریتهای پزشکی تبریز)


سال 1392 بود و تابستان, گرمای هوا و شلوغی اتوبان را خوب بیاد دارم, همکارم آقای عبدالله آقائی بود و در پایگاه 201, اعزام به یک مورد تصادف در اتوبان شهید کسائی شدیم در تقاطع پل ائل گلی, لاین تصادف رو اشتباهی گفته بودند و مجبور به یه دور اضافه شدیم, دو سواری باهم برخورد داشتند که یک نفر دچار مصدومیت جزئی شده بود و پس ازمعاینه اعلام کرد که ما تماس نگرفتیم و مصدومیت من طوری نیست که وقت آمبولانس رو بگیریم و شما هم خسته بشید, با اینکه آشنا هم بود, گفت :

معلوم نیست الان شاید کسی نیازبه آمبولانس داشته باشد و من نباید بخاطر مسائل قانونی و جراحت جزئی شما رو معطل کنم, فرم رو پر کردیم و اخذ امضا شد و در اتوبان بسمت پایگاه حرکت کردیم.
اولین خروجی بسمت پایگاه, خروجی ساری زمی بود که نرسیده به خروجی, یه ال نود یکم جلوتر ازما دچار واژگونی شد و ردی جدولهای خروجی افتاد, با بیسیم به مرکز اطلاع دادیم و رفتیم آمبولانس رو طوری نگه داشتیم که راننده ها متوجه حادثه بشن و سرعت خودشون رو کم کنند, سریع رفتم و راننده رو معاینه کردم, شکر خدا چون کمربند بسته بود مشکل حادی نداشت و یه خراشیدگی جزئی روی پیشونی داشت, داشتم پانسمان میکردم که دیدم , ای خدا, چقدر جمعیت جمع شده با پارک خودرو بصورت دوبله و سه بله, طوری که این قسمت اتوبان که هم سرازیر بود و هم عریض, حالت راه بندان درسته کرده بود.
گاها اعتراض ما به این افراد برای اینکه تجمع نکنید, انها رو ناراحت میکند و گاها تنش ایجاد میشه, اما چاره چیست!!؟ جامبک رو داخل آمبولانس گذاشتم و وقتی صورتم رو برگردوندم, یک تریلی , بوق زنان درست از مقابل صورتم رد شد, ریز شاخه های روی بارکش تریلی رو احساس کردم و تریلی که ترمز بریده بود, جرقه های آتش از زیر تریلی, راننده تا دیده بود اتوبان بسته است ترمز کرده و بدنبال بریدن ترمز به خروجی کشیده بود و وقتی متوجه آمبولانس میشه سعی میکنه به ما نخوره و یکم جلوتر یه پیکان, یه 206 نگه داشته بود, تو پیکان چند نفر بودند, قسمت بارکش تریلی در حین کج کردن فرمان به پشت پیکان خورد و اونو بگیه چرخ داد و به 206 زد, جیغ و داد سرنشینهای پیکان بلند شد, راننده پیکان و 206 تماشاگران حادثه بودند, تریلی داشت از سرازیری خروجی پائین میرفت.
ناخودآگاه بسمت پیکان دویدم, عبدالله کنار راننده ال 90 بود, سه خانم داخل پیکان بودند که طوریشون نشده بود, احساس ترس بدی داشتم, صدای انفجار اومد و کمی پائین تر دود سیاهی بلند شد, گفتم عبدالله به اپراتور بگو, و دوان دوان رفتم پائین, تریلی یه پیکان رو به دیوار بتونی کنار خروجی کوبیده بود و پیکان آتش گرفته بود, سرنشینهای پیکان کو, راننده تریلی کو!!!؟
وقتی تریلی به پیکان میزنه راننده و سرنشین پیکان به بیرون پرت میشن, دو مرد مسن و راننده تریلی خودشو پرت میکنه بیرون.
همه اینها در کسری از دقیقه روی داد, اما حادثه ای که فقط یک مصدوم جزئی داشت, بخاطر تماشاگران حوادث منجر به مصدومیت چند تن, خسارت کلی و جزئی به سه دستگاه خودرو سواری و تریلی شدند.
لحظه حرکت تریلی از مقابلم چنان برایم خوفناک بود که تا مدتها احساس میکردم هر لحظه امکان اینکه راننده تریلی بسمت من بیاد رو داشتم.

منبع: اینترنت
حبیب حسینقلی زاده تکنسین فوریتهای پزشکی تبریز- آذربایجان شرقی


[ پنج شنبه 94/12/20 ] [ 12:43 صبح ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

تماس با ما
درباره وبلاگ

این یک مجله ای است مفید و سرشار از مطالب ارزنده و جالب توجه برای همه مردم. این مجله بازتابی است از زندگی من.


برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید


وبلاگ های پزشکی
امکانات وب
l
Online User
امکانات وب


بازدید امروز: 69
بازدید دیروز: 164
کل بازدیدها: 676158